شناسه : 15810883
یادداشت/

آيا دست دادن ظريف با «مصداق بارز استكبار» كاری اسلامی بود؟


حرف و حديث هايی اين روزها پس از آن كار غلط ظريف روی داده است و همه اصحاب دولت اعم رسانه‌ای وغيره دست به دست هم داده اند تا اين كار را يك فتح المبين براي انقلاب با استفاده از ادله تاريخی جلوه دهند و منتقدان دولت را با اين سخنان مجبور به كرنش كنند.

یزد آوا؛

قال علی عليه السلام:

كلامكم يوهی الصم و فعلكم يطمع فيكم عدوكم ... من فاز بكم فاز بالسهم الأخيب.... أصبحت لا طمع فی نصركم و لا أصدق قولكم، فرق الله بينی و بينكم.(الارشاد فی معرفت حجج الله علی العباد شيخ مفيد (ره) ج1باب3ص315)

 

حرف و حديث هايی اين روزها پس از آن كار غلط ظريف روی داده است و همه اصحاب دولت اعم رسانه‌ای وغيره دست به دست هم داده اند تا اين كار را يك فتح المبين براي انقلاب با استفاده از ادله تاريخی جلوه دهند و منتقدان دولت را با اين سخنان مجبور به كرنش كنند. همين ديروز بود كه مطلبی در روزنامه جمهوری اسلامی به نقل از حجت الاسلام علی عسكری معاون امور مجلس دانشگاه آزاد منتشر شد كه اين اقدام ظريف را ربط بی ربطی داده بودند به جريان فتح مكه و شخص ديگری گفته بود كه كار ديپلماسی دولت (توافق ژنو) همانند صلح حديبيه است كه منافع زيادی برای ايران دارد!!!!

جملات بسيار زيبايی امير بيان فرموده اند و چه زيبا تطبيق با زمان ما دارد گويی امام علی عليه السلام درددل فرزندش را بيان می‌كند، علی(عليه السلام) با تمام پاكی و قداستش از خدا طلب جدايی می‌كند. چه كردند با دل او بماند. راستی یادتان نرفته جملات علی گونه علی زمان ما كه در 29/3/1388 فرمودند: ای سيد ما، ای مولای ما، دعا كن برای ما،آقای ما تويی صاحب اين كشور تويی و.... بماند...

اما چند سوال ذهن هر خواننده منصفی را به خود مشغول می‌كند كه:

  1. چرا پيامبر اسلام پس از اينكه قدرت يافت كفار را دعوت به اسلام كرد و پس از اينكه آنها نپذيرفتند در پی رفع كل فتنه بر آمد؟ آيا نمی‌توانست تا آخر از اينگونه پيمانها ببندد و پايبند بماند؟
     
  2. چرا پيامبر برای دفع فتنه روميان به سرحدات بلاد اسلامی لشكر كشی می‌كند و مردم را ماه‌ها از خانه و كاشانه دور می‌كند تا با آنها پيكار كنند؟ نمی‌توانست قاصدی بفرستد تا با كافران دست دوستی بدهد و رأفت اسلامی را به اجرا بگذارد؟
     
  3. چرا امير المومنين عليه السلام در چندين خطبه مردم كوفه را دعوت به جهاد با معاويه می‌كند و در آخر با ناراحتی تمام از آنها، از خداوند طلب جدايی بين خود و آنها را دارد؟ آيا او هم نمی‌توانست معاهده‌ای دو جانبه امضا كند و ختم غائله كند و مردم را از سايه شوم جنگ برهاند؟
     
  4. چرا سيد الشهدا عليه السلام در كربلا ماند و شهيد شد در حالی كه می‌توانست با فرستادگان شامی بيعت كند و جان خود را نيز حفظ نمايد؟

از اين دست سوالات در ذهنمان زياد است و حتی اگر ادامه بدهيم به مهدويت و رسالت او هم می توان ايراد گرفت!!!!!

اما ربط دادن اين كار غلط به صدر اسلام قياس مع الفارق است. در جريان فتح مكه يكی از صحابی پيامبر(ص) فرياد زد كه «اليوم يوم الملحمه» (امروز روز انتقام است) پيامبر اسلام به سرعت پرچم را از او گرفت و به امير المومنين عليه السلام داد و فرمود: فرياد بزن «اليوم يوم المرحمه» امروز روز مرحمت است. اين جريان سعی می‌كند دعوت به مبارزه با استكبار را با ورود مسلمانان به مكه ربط دهند كه كار صحيحی نيست.

زيرا مورد رحمت قرار دادن افراد در خصوص زنان و كودكان و ستمديدگان و جاهلان جامعه آن روز بود نه كفار و سران قريش چون آن شخص قصد داشت از مردم انتقام افراد خانواده و قبيله خودش را بگيرد و دستور پيامبر برای دفع فتنه بود.

نظر شما را به درس خارج هفته گذشته حضرت آقا می‌كنم كه فرمودند منظور از لفظ رعايت حال دشمن دشمنی با افراد است نه استكبار. دشمني كه بودجه هنگفتی را براي سرنگونی يك نظام مردمی قرار می‌دهد چه رابطه و چه مرحمتی بايد با آن داشت؟

در صورتي كه اسلام هيچ گاه سرسازش با مستكبران را ندارد و هم آيات اين جمله ناقص ما را تاييد می‌كند و هم روايات اهل البيت عليهم السلام.

اما چرا ربط دادن معاهده دولت با دول مستكبر ربطی با صلح حديبيه ندارد؟

  • اولا درست است كه صلح حديبيه برای اسلام فتح الفتوح و فتح المبينی را به همراه داشت ولی بايد به اين نكته توجه داشت كه در آن زمان وجود شخص نبی مكرم اسلام ولايت و زعامت امت اسلام را بر عهده داشتند كه از جانب خداوند فرمان ‌گرفتند و اين مطلب در بيان خود حضرت پس از ابراز نگرانی جمعی از مسلمانان كاملا آمده است كه فرمودند: من از پروردگارم دستور می‌گيرم و البته همه مسلمانان به دستور ايشان گوش فرا می‌دادند و اجرا می‌كردند.(آقای ظريف برای دست دادن به شيطان بزرگ از چه كسی دستور گرفت؟ خطوط قرمز را كه زير پا گذاشتند و قانون حكومت اسلامی را ناديده گرفتند از چه كسی دستور داشتند؟)
  • ثانيا اين صلح در زمانی بر پيامبر تحميل شد كه مشركان در مكه با قدرت حكومت می‌كردند و آن قدر توانايی داشتند كه شرايط صلح را بر پيامبر به صورت ظاهر تحميل كنند. لذا شما می‌بينيد فردای آن روز خداوند سوره فتح را نازل می‌كنند و بشارت به فتحی بزرگ دارند كه در تفاسير به فتح قلعه خيبر شده است اگر چه برخی فتح مكه را نيز گفته‌اند.

اما در زمان ما حكومت اسلامی در اوج قدرت و عزت است و به فرموده آقا ما در شرايط بدر و خيبريم چرا شرايط را به شعب ابي طالب تعبير می‌كنيد؟ البته اگر كسانی استكبار جهانی را كدخدای عالم ندانند و ديگری نگويد كه با يك بمب تمام تاسيسات ما را مختل می‌كنند ما در اوج عزتيم.

از كجا بايد بفهمند كه نظام اسلامی در اوج عزت است و احتياجی به دست دادن ندارد؟

از آنجا كه رژيم آل سعود پس از گستاخی‌های متعدد به مسئولين و حجاج ايرانی ابدان مطهر آنها را قصد نداشت كه تحويل دهد و آقايان هم در كار ديپلماسی خودشان وادادگي داشتند و نتوانستند از قدرت و اقتدار استفاده كنند، كلام سراسر پر از شور و شعور و صراحت و قاطعيت رهبر انقلاب آن كشور قرون وسطائی و مرتجع را بر سر عقل نداشته‌اش آورد و موجبات عزت اسلامی و ايرانی ما را فراهم كرد. بماند اگر كسانی خواستند تاثير اين پيام را به حكام مرتجع عرب ناديده بگيرند و دوباره حرف از ديپلماسی قوی زدند و ديگری گفت سخنان رهبری هم تاثير گذار بود!!!!

پس ما در اوج عزتيم و نيازی به صلح حديبيه و امثال آن نداريم زيرا دقيقا در زمان دولت اصلاحات وقتی فشارها بر جمهوری اسلامی زياد شد آقا فرمودند:« اگر دشمن زياد فشار بياورد صلح امام حسن تكرار نخواهد شد بكه عاشورا تكرار می‌گردد»  اگر دقيق شويد حرفی از صلح حديبيه با استكبار نمی‌زند.

در آخر فرمايش مولا را ترجمه‌ای روان می‌كنيم تا درد امروز جامعه ما بيشتر معنا پيدا كند:

‌‌‌«كلامكم يوهی الصم» حرف های شما سنگ‌های سخت را سست می‌كند(انقلاب اسلامی با همين تفكر جهادی و انقلابی توانسته است بر سر پا بماند)

«و فعلكم يطمع فيكم عدوكم» رفتار شما دشمنان شما را به طمع می‌اندازد.

در تاريخ 11/7/94  روزنامه‌ها از قول رئيس جمهور آمريكا تيتر زدند «اشتغال و امنيت ايران در گرو كنار گذاشتن شعار مرگ بر آمريكاست»

12/7/94 تيتر روزنامه ها از قول جان كری «بهبود روابط با ايران با حذف شعار مرگ بر امريكا و اسرائيل شروع می‌شود»!

آيا رفتار دشمن با دست دادن نسبت به ما تغيير كرد؟

وآيا اساساً مشكلات ما با دست دادن و حذف شعار حل خواهد شد؟

تاريخ معلم خوبی است در صورتي كه در مواردی خاص مصادره به مطلوب نشود.

سال1993 وقتی آمريكا قرارداد اسلو را به سازمان آزاديبخش فلسطين(ساف) تحميل كرد، تنها يك خواسته داشت :

«ساف هر پاراگرافی را كه هدف آن نابودی اسرائيل است را بايد حذف كند»

اين پاراگراف‌ها حذف شدند اما اسلو هرگز برای فلسطينيان صلح و امنيت و اشتغال به ارمغان نياورد و چيزی از جنايات اسرائيل نكاست و عرفات (امضا كننده آن قرارداد) را به خفت و خواری كشاند.

روز حذف «مرگ بر آمريكا» آغاز پايان انقلاب اسلامی است.

مولا در آخر از ايشان قطع اميد می‌كند و می‌فرمايند:

«أصبحت لا طمع فی نصركم» من هيچ چشم داشتی به ياری شما ندارم.

«و لا أصدق قولكم» وگفتارتان را هم تصديق نمی‌كنم.

والسلام عليكم علی من التبع الهدی




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.